عکس آخرین سرباز زنده ستارخان درمین تفنگچیان زیر میباشد
از خاطرات حاج محمد ویجویه , .. پسر کوچک شجاع نظام به حکم استبدادیان طهران , به حکومت مرند نشسته از سرنوشت پدر خود تحصیل ننمود بنای شرارت گذاشت و علم استبداد را بلند کرد جناب سردار (ستارخان) ملاحظه فرمودند تا آن طرفها از وجود اشخاص شریر خالی نشود غله و قافله به دشواری در آید , فرج آقا مجاهد مشهور قفقازی زنوزی را با سیصد سوار جرار از راه النجق راهی زنوز نمودند که در آنجا از مجاهدین گرگر و زنوز و به دفع اشرار مرند و پسر شجاع نظام بپردازد........
فرج آقا با با مجاهدین تبریز و گرگر حرکت کرد ه و در نیم فرسخی مرند , با سواران مرند جنگ شدید گردید و سواران مرند شکست خورده رو بفرار نهادند پسر شجاع نظام با مخصوصین خود سر بر یال اسب گریز نهاده به جانب خوی تکاور انگیز گشت . جناب فرج آقا وارد مرند شده و.....(کتاب بلوای تبریز صفحه 186-187 ) .
ب - فتحعلی شاه و فرمانده قشون ایران کلیسا و حول حوش آن که مراتع و چراگاهی متعلق به آن کلیسا (کلیسای سنت استپانوس) را شاهزاده مرحوم از مهبل بیگ نخجوانی که مالک آن قریه بوده خریداری نموده به مبلغ 300 تومان که در سنگ نوشته 3 صد تومان نوشته شده است و تاریخ آن سنگ نوشته هم 1247 قمری چهار سال بعد از عقد قرارداد ننگین ترکمن چای می باشد و قطعاً شاه عباس میرزا در دوره تسلط ایران قبل از قرارداد مزبور آنجا را خریداری نموده است و سندی ابتیایی دقیق و صحیح آن در موزۀ خلیفه گری ارامنه آذربایجان موجود است که در آن سند به طور مشخص به حدودآن اشاره شده که شمالاً رود ارس غربا و جنوبا ماکو و شرقاً گرگر می باشد اسمی از سایر آبادی برده نشده است.
آغاز سال 1390 خورشیدی را پیشاپیش به شما هموطنان عزیز و شما بیننده عزیز تبریک عرض نموده و هدیه اینترنتی زیبایی را با موزیک شاد تقدیم مینمایم . همیشه شاد و سلامت باشید
کتاب بر خلاف عنوان روی جلد آن که (( روزنامه ی سفر از تبریز تا ماکو )) میباشد ، بخش اول آن که بیست و شش صفحه از شصت صفحه کتاب میباشد به سفر سرزده ایشان از تبریز به کناره های ارس اختصاص یافته. این سفرنامه توسط مهندس مخصوص ناصرالدین شاه بنام علی ابن محمد به رشته تحریر در آمده است . در کتاب علتی را که باعث تغییر مسیر بطرف کناره های ارس شده ، اینگونه شرح میدهد :
" پس از ظهور و بروز حالت حالیه ی مرند و قراسوران و عدم نظم آنجا از نبودن سوار و سرباز سرحد کنار ارس و حمل غله به خارج و بی نظمی آن ، نیز اخبار و اراجیف زیادی شنیده ، خیال را از رفتن به خوی منصرف یافته ، به ملاحظه تقدم اهم بر مهم روانه سمت کنار ارس گشت (ص6)...........
شب را در قریه ذال (زال ) نزدیکی دره دزد (دره دیز ) منزل نموده ، در آنجا وقت ورود شش نفر از سربازان سر حد کنار ارس و جلفا را دیده تعجب کرد که چرا باید در سر خدمت نباشند (ص7) .....
و نیز در باب دزدی راه و صدمه ی سواران قراسواران و تلگرافچیها ، چنین میگفتند
ادامه را حتماً بخوانید ....
ادامه مطلب...
ادامه مطلب...
با سلام بشما دوستان عزیزی که با بعضی از کارهای اینترنتی من آشنایی دارند . چیزی از امکانات لوکس بلاگ نمیدانم بعد از مطالعه اگر خوب بود . این وبلاگ را فعال خواهم کرد با توجه به اینکه بنظر میرید امکانات آپلود و قرار دادن عکس را هم در خودش دارد . ویرایشگر متنش جالب است برای امتحان یک تصویر از گوردیان در این پست قرار میدهم تا ببینیم چه میشود . یا علی حیدر صادقی گرگری